کد مطلب:285005 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:275

ترجمه حدیث لوح
از ابوبصیر، و او از امام صادق علیه السلام روایت كرده است كه امام صادق علیه السلام فرمود: پدرم به جابر بن عبدالله انصاری فرمود: من با تو كاری دارم، چه وقت برای تو آسان تر است كه تو را تنها ببینم و از تو سوال كنم؟ جابر عرض كرد: آن گاه كه شما اراده فرمایید. پس روزی با او در خلوت نشست و به او فرمود: درباره لوحی كه آن را در دستان مادرم فاطمه علیها السلام - دخت یگانه فرستاده پروردگار عالمیان صلی الله علیه و آله - دیدی و آنچه مادرم در این باره به تو فرمود، مرا آگاه گردان. جابر گفت: حق تعالی را گواه می گیرم كه من در زمان حیات رسول اكرم صلی الله علیه و آله شرفیاب محضر مقدس مادرتان فاطمه علیها السلام شدم و حضرتش را به ولادت حسین علیه السلام تبریك گفتم. در این هنگام در دستانشان لوح سبزی دیدم كه گمان كردم از زمرد است و مكتوبی سفید در آن دیدم كه چون خورشید درخشان بود. به ایشان عرضه داشتم كه: دختر پیغمبر! پدر و مادرم به فدایتان این لوح چیست؟ فرمود: لوحی است كه معبود جل و عز آن را به رسولش اهدا فرمود. در آن نام پدرم و نام شوهرم و نام دو پسرم و نامهای اوصیای از فرزندانم نگاشته شده است كه پدرم آن را به عنوان مژدگانی به من عطا فرمود. پس من آن را قرائت كرده و از متن آن نسخه ای فراهم آوردم. آن گاه پدرم فرمود: آیا جابر آنچه را كه می گویی در نزدت موجود است، تا بر من عرضه بداری؟ جابر گفت: بلی، آن گاه پدرم با او در راه شدند تا بسرای جابر در آمدند. در این هنگام پدرم صحیفه ای از پوست در آوردند. جابر گفت: پروردگار را شاهد می گیرم كه من در این هنگام همان چیزی را مشاهده كردم كه در آن لوح نگاشته شده بود: بسم الله الرحمن الرحیم این كتابی است از جانب معبود عزیز و حكیم نام، برای محمد، نور، سفیر، حجاب و راهنمای به سویش، كه روح الامین آن را از نزد حضرت رب العالمین نازل كرده است. ای محمد! اسامی و نامهای مرا بزرگ شمار، نعمتهایم را سپاس گذار و بخششهایم را انكار مدار. منم الله كه جز من معبودی نیست. درهم شكننده زورگویان، نابود كننده گردن فرازان، خوار كننده ستمگران، و صاحب دین.

منم الله كه جز من معبودی نیست. هر كس به غیر از فضل و كرم من امید برد، یا از چیزی غیر از عذاب من بترسد، او را آن چنان عذابی كنم كه احدی را عذاب نكرده باشم. پس فقط مرا بپرست و فقط بر من توكل نما. من پیامبری را مبعوث نكرده ام كه ایامش به سر آمده باشد، مگر اینكه برایش جانشین قرار دادم. من تو را بر پیامبران برتری داده و جانشینت را بر جانشینان فضیلت بخشیده و به دو نواده و دو شیر بچه ات - حسن و حسین - بعد از وی گرامی داشتم. حسن را بعد از سپری شدن دوران پدرش معدن علم خود و حسین را نگهبان گنجینه وحیم قرار دادم، وی را به شهادت گرامی داشته و فرجام كارش را به خیر و سعادت ختم كردم. او از همه شهیدان افضل و درجه اش در نزد من از همه آنان والاتر است. كلمه تامه خود را همراه وی قرار دادم و حجت بالغه را در نزد او گذاردم. پاداش و كیفرم را با وساطت خاندان او انجام می دهم كه اول آنها علی سرور عابدان و زیور اولیای گذشتگان است. پسرش محمد، كه به جد ستوده اش شبیه است، شكافنده علم و معدن حكمتم می باشد. ناباوران و تردید دارندگان درباره جعفر هلاك خواهند شد، كسی كه او را نپذیرد، مرا نپذیرفته است.

این گفتار حتمی و راستین من است: جعفر را بسیار گرامی و محترم می دارم، وی را در مورد پیروان، یاوران و دوستانش خوشحال خواهم كرد. بعد از او موسی را برگزیدم و بعد از وی فتنه ای تاریك بر پا می گردد، با اینكه ریسمان امامت پاره نمی شود و حجت من مخفی نمی ماند و اولیای من به شقاوت نمی افتند. آگاه باشید! هر كس یكی از آنها را انكار كند، نعمت مرا انكار كرده و هر كس آیه ای از كتاب مرا تغییر دهد، بر من دروغ بسته است. وای بر افترا زنندگان و منكران، در موقع پایان یافتن مدت بنده، حبیب و برگزیده ام موسی، كسی كه هشتمین نفر (امام) را تكذیب كند، همه اولیای مرا تكذیب كرده و علی، ولی و ناصر من است. او كسی است كه زحمتهای پیامبری [گونه] را بر دوشش می گذاردم و قدرت و توانمندی به وی می دهم. خبیثی متكبر او را به قتل می رساند و در شهری كه بنده صالح [1] آن را بنا نهاده است در كنار بدترین [2] خلقم دفن می گردد. این گفتار حتمی و راستین من است: او را به جانشین و فرزندش محمد خوشحال خواهم كرد، او وارث علم، معدن حكمت، جایگاه اسرار نهانی و حجت من بر آفریدگان می باشد. بهشت را جایگاه او قرار دادم و شفاعتش را درباره هفتاد نفر از خانواده اش كه مستحق عذاب دوزخ شده اند قبول نمودم. و امر فرزندش علی - كه ولی، نامی، گواه در میان خلق و امین وحی من است - را ختم به خیر سعادت می كنم، از او فرزندی بوجود خواهم آورد به نام حسن كه مردم را به راهم دعوت می كند و خزانه دار گنجینه علم من است و سپس آن را با فرزندش كه مایه رحمت برای همه عالم است كامل می گردانم. كمال موسی، نورانیت عیسی و صبر ایوب، همه در وی جمع است. در زمان [غیبت] او اولیای من خوار و ذلیل می شوند. سرهایشان را چون سرهای ترك و دیلم (كه دشمنان اسلام بوده اند) به یك دیگر هدیه می دهند، سوزانیده می شوند و پیوسته در حال رعب و اضطراب اند. زمین از خونشان رنگین و آه و ناله در بین زنانشان فراگیر می شود. آنها به حق اولیای من هستند. به آنان هر فتنه ظلمانی را دفع، تزلزلات و دگرگونیها را برطرف، و سختی ها را مرتفع می سازم. بر آنان باد درود و رحمت پروردگارشان و آنها هستند كه هدایت یافتگانند. عبد الرحمان فرزند سالم گوید: ابوبصیر گفت: اگر در سراسر عمرت جز این حدیث را نشنوده باشی همانا این حدیث تو را كفایت می كند، پس آن را از غیر اهلش دور دار.



[ صفحه 44]




[1] مراد از بنده صالح، ذو القرنين است، چنانچه در متن حديث لوح در نسخه كمال الدين بدان تصريح شده است.

[2] مراد هارون الرشيد - لعنه الله عليه - است.